سفر بی برگشت و بلیط یکطرفه
شبیه کلاه شعبده بازی میمونه،یهو ترک کردن
هربار که به جایی سفر میکردم از خودم میپرسیدم توان موندن داری؟
هربار هزارتا جواب از قلبم میشنیدم که فریاد میکشید:
دلتنگ میشی...
دلتنگ ولیعصر و درختاش
تجریش و شلوغیاش
دلتنگ دیدن میلادی که سر به فلک کشیده
دلتنگ میدون انقلاب و صف تاکسی هاش
دلتنگ جاده های شمال
دلتنگ دوست داشتنى ترين هاى زندگيت
آدمايى که بهت انگیزه سرپا موندن تو سخت ترین شرایط رو میدن...
ولی یه روزایی دوست داری این حس تعلق رو ببری
خاطراتت رو ببوسی،
بذاری بالای کمد و
کوله بار ببندی برای یه شروع
يه شروع دوباره در بدوِ نيمه ى دوم زندگيت
دوست داری فقط برای خودت زندگى کنی،
نه آدمهاى اطرافت!
اما هنوز از خودم میپرسم قدرتشو داری؟
میتونی رها کنی و رها بشی؟
میارزه زندگی کردن توی این ازدحام و دلهره؟
حالا منتظرم این دوره بگذره
شرایط عادی بشه
تا باز سفر کنم و سفر كنم و سفر...
شاید این تصمیم من رو مصمم کنه برای اینکه یه روز برای آخرین بار خانواده و وطنم رو ببوسم
و با یه بلیط یک طرفه خودم رو خوشحال کنم...