درس هایی از سفر به بلژیک

درس هایی از سفر به بلژیک (انگلیسی آموختن!)
قبل، حین و بعد هر سفر چه چیزهایی رو در نظر میگیریم؟ جاهای دیدنی؟ طبیعتش؟ تاریخش؟ هواش؟ غذاش؟ رفتار آدم هاش؟ شاید عجیب نباشه که من بیشترین تمرکزم معمولا روی لهجه ها و زبان آدم هاست.

هرکشوری، مخلوطی از زبان ها و لهجه ها رو در خودش داره. توی ایران خودمون لهجه هایی که عموما در یک دسته قرار میگیرند هم مدل های مختلفی دارن. (لهجه ترکی، لهجه شمالی، لهجه کرمانی و ...) و چقدر تا حالا توجه کردیم که این لهجه "فلان" از یک شهر و منطقه به یک شهر و منطقه دیگه چقدر عوض میشه؟

قطعا مقدمه چینی کردم که بگم این قضیه در بلژیک از شهر به شهر میتونه متفاوت باشه و من تجربه م رو صرفا درمورد یک شهر دانشگاهی بلژیک و پایتختش بیان میکنم.
 

توی بلژیک سه تا زبون رسمی داریم : داچ، آلمانی و فرانسوی.

بلژیک رتبه 9 ام در بین 100 تا کشور رو توی سطح زبان انگلیسی داره. (البته که هلند اول هست ولی هلند داستانش کمی متفاوت هست)

When it comes to speaking English, the Belgians can be proud of themselves since they rank ninth in the EF ranking of 100 countries.
حالا توی یادگرفتن انگلیسی از بلژیکی ها چی میتونیم یاد بگیریم؟

بلژیکی ها اشتباه گرامری میکنند. سطح عموم مردم چیزی بین A2 تا B2 هست. جملات و کلمات خیلی سخت استفاده نمیکنند. اشتباهات گرامری براشون تابو نیست! حرفش رو اگر زده و فهمیدی دلیل زیادی نمیبینه به خودش سخت بگیره اون چهارتا اشتباه گرامری رو درست کنه.
بلژیکی ها ترجمه میکنند. برخلاف تصور ماها و تمام چیزهایی که من براش ایستادم و جنگیدم، بلژیکی ها خیلی اوقات ترجمه میکنند. کاملا میبینی که صبر میکنه فکر میکنه نصف جمله رو میگه دوباره صبر میکنه بقیه ش رو بگه. پیش میاد. طبیعتا این باعث نمیشه حرف نزنن و از کلماتی که بلدن استفاده نکنن. مورد دیگه این که این کشورهای اروپایی چون زبان های متفاوتی رو به طور طبیعی در طی زندگی یاد میگیرن (مینیمم 3 زبان تا دهه سی زندگی) ترجمه کردن روشی هست که بازدهی بیشتر رو براشون در خیلی از مواقع داره داره.
بلژیکی ها خجالت نمیکشند. برخلاف ما ایرانی های پرحجب و حیا کم پیش میاد یک بلژیکی انگلیسی حرف نزنه از "ترس" اشتباه کردن. جملات "Aaa how do you say that in English?" و "Umm I don't know how to say gevecht in English!" زیاد ارشون میشنوید. با وجود تمام اشتباهات تلفظی، لهجه ای، گرامری و کلمه ای باز هم صحبت میکنند. چرا؟! چون مجبورند!
بلژیکی ها تلفظ های کاملا درست ندارند. کلمات زیادی هست که به طور استاندار تلفظ نمیکنند. D های غلیظ و صداهای ol درکلمات از واضح ترین نمونه هاش هست.
المان اجبار. بلژیکی ها حرف میزنند، مینویسند، گوش میدهند و میخوانند. مجبورند. المان اجبار رو دست کم نگیریم. روابط با کشورهای همسایه، پناهنده ها، دانشجوهای بین المللی و غیره باعث شده که انگلیسی روز به روز بین مردم عادی تر بشه.
سخت یاد نمیگیرند.منظورم IQ نیست. توی یادگرفتن زبان ها وسواسی رفتار نمیکنند. زبان براشون یک ابزار هست و تمام. دنبال ترجمه دقیق کلمات نیستن و پذیرفتن که بعضی چیزهای معادل در زبان های دیگه ندارن.
بی انصافی نکنیم. دو مورد خیلی مهم هست که درموردش باید صحبت کنیم. زبان های اروپایی آلمانی، داچ و فرانسوی خیلی شبیه هم هستن. در ریشه حداقل. درنتیجه یاد گرفتن یک زبان دیگه توی همین خانواده انرژی کمتری از ما میبره. برای ما ایرانی ها یادگرفتن ترکی، عربی و کوردی (اگر زبان مادری ما نباشه) خیلی سخت نیست. چون اشتراکات زیادی دارن. مورد دوم عادت به یادگیری زبان هاست. وقتی از بچگی به این محیط و وضع عادت کنی، طبیعتا گارد در برابرش نداری.

خلاصه:

با توجه به محیطی که توش به دنیا میان، برای بقا! نیاز دازن زبان های متفاوتی رو یاد بگیرن. به خودشون سخت نمیگیرن که درست حرف بزنن و به خاطر اشتباه اعتماد به نفس از دست نمیدن.

درباره مولف

سلام به عاشقان سفر بنیامین رضایی هستم متولد تیر ماه سال 1364، در کرج به دنیا اومدم. فارغ تحصیل رشته گردشگری هستم و تا امروز به بیش از 55 کشور سفر کردم من در تابستان سال 1398 بزرگ ترین ریسک زندگیم رو انجام دادم و با ماشین شخصیم سفر دور اروپا رو شروع کردم اگه توام سفرنامه جالبی داری حتما از طریق این صفحه برام بنوسش تا بین عاشقان سفر به اشتراک بذارمش.

نظرت برام مهمه، بنویسش لطفا